+مُشتی نوشته..! به زبان گُل نِگار..!به تایید ناخواسته کیبورد.. به ترنم زیبای گُل ها..! وصدای نَفَس فرشتگان..! زیر بآران بی حساب عشِق! . . +قضاوت ممنون:)
چقدرشبیه خونه پدربزرگ منه! شماازکارای رودکی کردید وبوی جوی مولیان منومست کرد ودامنم ازدست برفت! یکی ازبهتریناش هم اینکه صبحا نمیخواد کسی بیدارت کنه چون 5صبح آفتاب عالم تاب بیدارمیکنه
پاسخ:
چه جالب. اکثر خونه های روستایی توی ترکیب هستن :)
احتمالا به این خاطره که قبلنا فقط هدفشون ساخت و بالابردن خونه بوده و اهمیتی به ظاهر و نقشه نمیدادن و اکثر خونه ها شبیه به هم میشده. الان خونه قبلی ما و خونه پدربزرگ پدری و مادریم هر سه شبیه همه تقریبا :) همچنین وسایل جانبی هم خیلی زیاد نبوده که تفاوت چشمگیری تو ظاهر خونه ها ایجاد بشه :) حالا فامیل باشیم هم خوبه ها :))
پاسخ:
چ نگاه مهندس طورانه😀+ اره خب کوجاش مهندسیه:/!چی میگم من!طعنه مهندس بودن زدیم😄 ❤❤
چه جای خوبی ^__^ آدم دوست داره بیاد ساعتها اینجا بشینه و کتاب بخونه :) بوی درهای چوبی رو میشه حس کرد حتی 😊
یاد گذشته ها بخیر :)
پاسخ:
انقدر وقتی دور هم جمع میشیم سرمون شلوغ میشه که کتاب رو فاکتور گرفتیم:) ولی قراره یه مسافرت چند روزه من و خواهرم بریم اینجا و کتاب بخونیم:) . . آخــی:)
دلم برا خونۀ قبلی مادرجون اینا تنگ شد یهو... می دونی؟ بزرگترین ظلم اینه که این خونه ها رو بکوبن و جاش یه ساختمون نو بسازن... تمام بچگی هایمون از بین میره اصن :(
پاسخ:
عزیز دلم... دقیقا...ما تمام تلاشمون رو کردیم که اینجا کاملا دست نخورده بمونه! ولی خیلی از جاهاش تغییر کرد:(