درمان
بنابر نظر سنجی دوتا وبلاگ رو یکی میکنم
پس خدمتتون هستیم با یه وبلاگ جدید و کامل و آغازی دیگر...
+ دوستانی که آدرس میخواهند اعلام کنند
چون بنابه دلایلی آدرس رو عمومی نمیذارم:)
+درخدمتیم
+التماس دعا
- ۰ نظر
- ۱۴ خرداد ۹۷ ، ۱۹:۲۹
بنابر نظر سنجی دوتا وبلاگ رو یکی میکنم
پس خدمتتون هستیم با یه وبلاگ جدید و کامل و آغازی دیگر...
+ دوستانی که آدرس میخواهند اعلام کنند
چون بنابه دلایلی آدرس رو عمومی نمیذارم:)
+درخدمتیم
+التماس دعا
من میخوام یه چیزی بگم روم نمیشه!
ی سوال
اینجا کسی هست دو وبلاگه باشه!؟ یعنی دوتا وبلاگ رو مدیریت کنه!
یا هستین جز کسانی که از اول وبلاگ نویسی اتون رو جای دیگه شروع کنید -_- مثلا آدرس دیگه
هستین؟
نقض قوانین نیست؟
دل ِ وبلاگ نمیشکنه؟؟
نمیدونم تصمیم نهاییمو بگم یا نه
ولی خب لا به لای نوشته ها معلومه
یک: یه وبلاگ مخفی دارم که اتفاقا زودتر از گل نگار تاسیس شده بود ![94]
دو: فکر مدیریت دوتا وبلاگ [که زیاد دوست ندارم]
سه: یکی کردن وبلاگ ها!
چهارمی خیلی دیگه بازه: ایجاد یه وبلاگ نو و جدید !
+ پیشاپش از راهنمایی ها و تجربیاتتون ممنونم:)
بی مقدمه :
بالکن پر از گل
و حیات!:)
امروز وقتی مامان و بابا با ذوق رفتن و چند تا گلدون گرفتن ،
بهونه ای شد که دسته جمعی به گل ها آب بدیم و بالکن رو بشوریم...
آبجی کوچیکه خیلی ذوق میکنه اینجور وقت ها!
مامان و بابا هم که عشقشون گله و سرشون حسابی گرم..
و واقعا حال خوبی میگیرن..
.منم دوربین رو آوردم و از هر ثانیه عکس میگرفتم...
وزش باد دلربا...
به مامان وبابا که کنار پنجره ایستاده بودن و یکی یکی از گل ها میگفتن گفتم : همینطوری سرتون رو برگردونید ونگاه کنید به دوربین:)
بابا به افق نگاه کرد..خنده ام گرفت و گفتم عه چرا ژست دهه چهل و شصت گرفتین:)
جفتشون خندیدن وهمین بهترین فرصت برای گرفتن عکس بود...
+ آبجی بزرگه هم از صبح درگیر اینه که یه مرغ مجلسی برای سحر درست کنه!
منم خوشحال خوشحال خودم رو اصلا درگیر نکردم و گفتم ای بابا حالا واجبم نیست انقدر زحمت!
+ مامان هم برای افطار شعله زرد گذاشته و من ظهر حدود یه ساعتی مراقبش بودم و هم میزدم! و کلی با خودم حرف زدم:).
راستش موقع هم زدن هم میخواستم دعا کنم ولی یادم رفت! یعنی لا به لای بلند بلند حرف زدنام محو شد!
+الهه در یک پیامرسان داخلی :) هوای این روزهامو داره وبرام موزیک های سنتی و بی کلام قشنگ میفرسته میگه چون دوست داری :)
+ دیگه امشب به حول وقوه ی الهی برای امتحانات میخونم! قول دادم خلاصه برداری کنم D;
و اما سوگلی گل ها برای من :)